ارواح پارانویید

حال کن در انسداد افکارت، حرف های عمیقت را

ارواح پارانویید

حال کن در انسداد افکارت، حرف های عمیقت را

ژوان دنویی

به قلب عاصی قسم که مجهولم. بین روادید جنگ و صلح. بین سازش و ستیز. بین دنیای ماورایی آغاز و انتها. حالا هر چقدر هم که خیال کنی خوبی از آن ما، خنده از آن ما، اصلن تمام شادی از آن ما. گاه، دیوانه وار دلم انزجار می خواهد. گاه مصرانه می جنگم، تا تلخی بوسه های تو را احساس کنم. و دل خوش کنی به خنده های ظاهری، به پوسیدن های بی هدف و مریض توی قالب هیستریک لبخند های عصبی. خسته ام، از انکارها و تفسیرها و موضع ها و داوری ها و همه توضیحات جانبی اش. از اینکه گرفتار بازی هیچ و پوچ آدم ها باشی و بخندی و شعر ببافی و خوب باشی، تا مبادا خیال کنند خودباوری رام نشدنی داری. از فروتنی لایت تا مبادا ترویج اعتماد کنی به هر چه غیر گوسفند است. از بازی شر و ور من خوبم و تو تاییدش کن. من بهترینم و تو مهر و مومش کن ... تا عاشقت شوم. تا بخوابم با دروغ هایی که می بافی. بریزم ما باقی کمر را توی خرافاتت. تا همین طوریش هم مدام حرف های عاقل اندر مریض را با خودت به گور ببری. دیگر چه رسد به منیت انفرادی که دودمانت را هم آتش خواهد زد. هی ... به انقلاب و توده قسم که خسته ام از سر زدن بی اختیار، از وای چقدر خوبی و مخلفات، از بیا روشن بزنیم و اهل قلم، از انحرافات در قالب شئونات، از هر زهر مار غیر مستقیم. اصلن دلم می خواهد تا قیام قیامت از روی ما تحت همه تخم سگان شهر رد شوم. به درک که فاسقم. به درک که تو فکر کنی عقل کلی بد چیزیست. به درک که قلب عاطفی ات گرفتار خدشه خواهد شد. به درک که این شب بی ستاره را ناکام روی تخت خواب چیز می شوم.تا همین طوریش هم مدام حرف های عاقل اندر مریض را با خودت به گور ببری ... به قلب عاصی قسم که مجهولم!
نظرات 2 + ارسال نظر
لیلیوم 27 تیر 1392 ساعت 12:03 http://leelium.blogfa.com

که مجهولیم
که معطلیم

به هذیان دلم

تلار 20 تیر 1392 ساعت 10:36 http://man1zan.blogsky.com/

مجهول... عاصی...فاسق!

این بود ارتداد ما

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.