ارواح پارانویید

حال کن در انسداد افکارت، حرف های عمیقت را

ارواح پارانویید

حال کن در انسداد افکارت، حرف های عمیقت را

کلونی ملخ ها

من و تو، هیچ گاه حقیقیت نداشته ایم. توی هیچ کدام از حرف هایی که برای هم بازگو کرده ایم. توی هیچ نوشته ای که از خودمان برجای گذاشتیم. این نمادها و این اندیشه ها، تنها بخشی از کاریزمای شخصیمان بوده که شاید احساس می کردیم دیده نشده اند. بر چسب هایی که خودمان برای خودمان گذاشته ایم و دور کرده ایم درونمان را از دیگران، تا مبادا آسیبی ببینند. صرفن تفکر مقبول جمعی کافیست تا ارضا شویم و لحظه ای خوشحال باشیم از اینکه مثلن در میان دیگران نماینده ای هستیم از سلیقه ای خاص، از اپیدمی خاصی. در حالی که حتی جرئت بیان مستقیم همین واقعیت را نداشته ایم. فردی که کلام و عملش شبیه هم نیست در واقع دارد نوعی بازتاب غیر مستقیم برای دیدن عملش و نقشش در ایده خودش را نمایان می سازد. ما طبیعتن هرگز از نوعی که وجود داشته ایم، از داشته هایمان خیلی سود نبرده ایم. اما راضی بوده ایم به بازخورد جمعی. ما همواره آزادی خود را در گرو نگاه دیگران از دست داده ایم و دم از آزادی می زنیم. این ها هیچ کدام معیاری از واقعیت نبوده اند. هیچگاه خود ما، توی هیچ یک از داستان های شخصی خودمان حضور نداشته ایم. و همین درد اجتماع ماست.

نظرات 1 + ارسال نظر
لیلا 31 خرداد 1392 ساعت 22:55 http://cheraana.blogfa.com/

ما همواره آزادی خود را در گرو نگاه دیگران از دست داده ایم...

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.