وقتی غزل در انتهای ابزورد تو لرزید. وقتی کنایه از دهن افتاد و مرد و ندید. وقتی صدای بی پناه تو از طعنه ها خشکید. زشت است روح من. زشت است حال و روز غریبه ای از اتفاق جنون. زشت است بیایم از محتوای حرف ها بفهمم زنده ای. وقتی صدای بی فرجام از ترانه ات پژمرد. وقتی اسیر شدم به زوال هر آنچه که هست. وقتی که وقتی های دلم تار می تنید ...
حالا که این بهترین هایم فقط یک پست بی دلیل اند. حالا که بهترین هایم یک خواب سه ثانیه ای بدخیمند. زشت است حرف های بعد از این. زشت است راه های تو. زشت است سالیان من.
و بعد، تو هی زنده باش. تو هی لای اراجیف مترقی رشد کن و سبز باش.
واژه واژه بلعیدم این پست را رئا!
:)
سلام. حذف شدم. این آدرس جدیدمه.
مرسی
هومم
زشته واقعن
...
سبزباش
هه ...
حالا تو بیا روی سینه ات گودالی حفر کن و یک شاخه بکار...
از همانهایی که سبز است... که رشد می کند... تا انزوا!!
با حرفت گریه کردم ...